English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bills payable برات های پرداخت کردنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
bill payable U برات قابل پرداخت
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
when will that bill fall due ? U سررسید پرداخت ان برات کی است
date on which a bill falls due U موعد پرداخت برات یا سفته
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
the bill has come to maturity U موعد پرداخت برات منقضی شده است
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
wadeable U کپه کردنی توده کردنی قابل ریه گذاری
drawer U محال علیه برات برات کش
drawers U محال علیه برات برات کش
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
draft U برات
bill of exgchange U برات
bill of exchange U برات
drafts U برات
honours U برات
honouring U برات
honoured U برات
drafted U برات
honoring U برات
honors U برات
honour U برات
honored U برات
cheques U برات
drawer U برات کش
bills U برات
bill U برات
cheque U برات
bill of e. U برات
bill exchange U برات
drawers U برات کش
kites U برات صوری
drawer U برات گیر
make a draft for U برات کردن
drawers U برات دهنده
kite U برات دوستانه
kites U برات دوستانه
papers U سفته برات
usance bill U برات به وعده
drawer U کشنده برات یا چک
exequatur U برات قونسول
trade acceptance U برات قبولی
holders U دارنده برات
holder U دارنده برات
kite U برات صوری
drawer U برات دهنده
re exchange U برات رجوعی
cambist U دلال برات
papered U سفته برات
papering U سفته برات
paper U سفته برات
re draft U برات رجوعی
dishonored U نکول برات
dishonoring U نکول برات
agiotage U دلالی برات
bill of exchange U برات مبادلهای
dishonors U نکول برات
bill of exchange U برات ارزی
dishonour U نکول برات
dishonouring U نکول برات
bill exchange U برات بازرگانی
dishonours U نکول برات
bill broker U دلال برات
bankbill U برات بانک
bank draft U برات بانکی
bank bill U برات بانک
foreign bill U برات ارزی
re draft U برات رجوعی
honor U پذیرفتن برات
bill pay able at sight U برات دیداری
sight draft U برات دیداری
sight draft U برات به رویت
drawers U کشنده برات یا چک
sight bill U برات دیداری
drawers U برات گیر
short bill U برات کم مدت
dishonoured U نکول برات
on sight bill of exchange U برات عندالمطالبه
draws U برات کشیدن
draw U برات کشیدن
retired draft U لاشه برات
indorsee U برات گیر
accommodation acceptance U برات دوستانه
accommodation bill U برات دوستانه
bill pay able at sight U برات رویت
foreign bill U برات خارجی
drawer of a bill of exchange U برات دهنده
draft U حواله برات
draft U برات سفته
drafted U حواله برات
drafts U حواله برات
drafted U برات کشی
dishoner U نکول برات
clean bill U برات ساده
drafted U برات سفته
due bill U برات پرداختنی
drafts U برات سفته
drafts U برات کشی
draft U برات کشی
draft at sight U برات به رویت
premiums U صرف برات
enfacement U رونویسی برات
drawn on U برات کشیدن
draft at sight U برات دیداری
drawee U برات گیر
currency of a bill U مدت برات
premium U صرف برات
refutable U رد کردنی
solvency U حل کردنی
forfoitable U گم کردنی
discountable U کم کردنی
challengeable U رد کردنی
rejectable U رد کردنی
doable U کردنی
rebuttable U رو کردنی
confutable U رد کردنی
rebuttable U رد کردنی
blank endorsement U برات سفید مهر
discount U برات را نزول کردن
discounted U برات را نزول کردن
discount with U تنزیل کردن برات
draft at tenor U برات مدت دار
discounting U برات را نزول کردن
discounts U برات را نزول کردن
on sight bill of exchange U برات برویت یا دیداری
drawers U برات دهنده محیل
time draft U برات مدت دار
drawer U برات دهنده محیل
sight draft U برات یا حواله دیداری
first of exchange U نسخه اصلی برات
overdue draft U برات سررسید گذشته
usance U برات وعده دار
days sight draft U برات دیداری 06 روزه
bill time draft U برات وسفته موجل
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
receivable U دریافت کردنی
referable U مراجعه کردنی
refillable U دوباره پر کردنی
compassable U احاطه کردنی
compellable U مجبور کردنی
calculable U حساب کردنی
contrivable U تدبیر کردنی
constrainable U مجبور کردنی
punishability U مجازات کردنی
quotable U نقل کردنی
conquerable U فتح کردنی
condemnable U محکوم کردنی
covetable U طمع کردنی
framable U درست کردنی
concealable U پنهان کردنی
predicable U اطلاق کردنی
appraisable U قیمت کردنی
abolishable U منسوخ کردنی
useful <adj.> U مصرف کردنی
usable <adj.> U مصرف کردنی
interchangeable U با هم عوض کردنی
applicative U اعمال کردنی
includible U شامل کردنی
operable U عمل کردنی
importable U وارد کردنی
utilisable [British] <adj.> U مصرف کردنی
impotable U وارد کردنی
adoptable U اتخاذ کردنی
partible U جدا کردنی
participable U شرکت کردنی
includable U شامل کردنی
tactile U لمس کردنی
inducible U وادار کردنی
persuadable U وادار کردنی
persuasible U وادار کردنی
filtrable U صافی کردنی
pracitcable U گذار کردنی
preachable U وعظ کردنی
opposable U مخالفت کردنی
suitable <adj.> U مصرف کردنی
fleeceable U لخت کردنی
fixable U محکم کردنی
assumable U فرض کردنی
assurable U بیمه کردنی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com